۱۳۸۸/۰۴/۲۸

Sent to you by hsnhjt via Google Reader: مایکل جکسون مهمتر است یا
موسوی؟ via وبلاگ بحر by bahr on 7/18/09




روزهای خوش صهیونیست ها

صهیونیستها، روزهای خوشی را به یاد می آوردند که فعالیتهای هسته ای ایران
متوقف شده بود و در عین حال از طرف دولت ایران (التماس) نامه ای برای خلع
سلاح حزب الله و حماس و همکاری برای تحقق خاور میانه جدید برای آنها
فرستاده می شد. روزهایی که طرف ایرانی برای گفت و گوی تمدن ها بر عبث می
پایید و طرف انگلیسی بی شرمانه اعلام می کرد که میوه جنگ عراق را در ایران
خواهد چید. روزهایی که رئیس جمهور ایران ذلیلانه از خبرنگار سی ان ان می
خواست که به ایرانیان فرصت دهد دموکراسی را تمرین کنند تا به تمدن عظیم
آمریکا برسند. روزهایی که به گفته رئیس جمهور اصلاح طلبش، هر 9 روزش یک
بحران بود. روزهایی که اسرائیل یکه تازی می کرد و رئیس جمهور ایران، حزب
الله را به خویشتن داری دعوت می کرد و آمریکا ایران را محور شرارت می
نامید.

رویای ناتمام بوش

در عراق لیست شیعیان اکثریت را در دست گرفت. حزب الله جنگ 33 روزه را برد.
ترکیه لائیک به دست اسلام گرایان افتاد. حماس در انتخابات فلسطین پیروز
شد. احمدی نژاد رئیس جمهور ایران شد. حتی کشورهای آمریکای لاتین که حیاط
خلوت آمریکا بودند یکی پس از دیگری به دست انقلابیون ضد سرمایه داری
افتاد. کودتای اصلاح طلبان در ونزئولا شکست خورده بود. چاوز که برخلاف
اراده اصلاح طلبان و محافظه کاران نفت کشورش را ملی کرده بود، قدرت خود را
تحکیم بخشید.

در این شرایط بوش پسر، حسرت زده از دوران طلایی اصلاحات و غرب پرستان،
اعلام کرد که از اصلاح طلبان تمامی دنیا از سوریه و لبنان گرفته تا عراق و
ایران و حتی آمریکای لاتین حمایت خواهد کرد تا آنها بتوانند بار دیگر به
قدرت برسند.

اوباما و راه نیمه تمام بوش

لابی صهیونیست و قدرت غرب با همه وجود، دشمن نظام اسلامی ایران و رئیس
جمهور آن است. بدیهی است ساقط شدن این نظام و یا حذف رئیس جمهور
ضداستکباری آن آرزوی تمامی محافل غربی بود. دوران بوش به سر آمد و با
رویایی که تحقق نیافت کاخ سفید را ترک کرد تا این بار اوباما با قدرت نرم
به نبرد مخالفان غرب پرست برود.

همانگونه که پیش بینی می شد، پروژه مخملین در ایران کلید خورد. با شروع
خود کشی سیاسی طرفداران غرب به رهبری موسوی، صهیونیستها که دلشان برای
روزهای خوش اصلاحات تنگ شده بود، با تمام قدرت اخبار مربوط به موسوی و
دیگر حامیان غرب را به شدت انعکاس می دادند. موسوی و یارانش تیتر یک تمامی
رسانه های صهیونیستی، آمریکایی و اروپایی شدند.

موسوی مهمتر است یا مایکل جکسون؟

اما موسوی پس از مدتها به تیتر دو تبدیل شد. چه اتفاق مهمی افتاد؟ مرگ
مایکل جکسون! شاید عجیب باشد! اما این اتفاق افتاد. با همه علاقه
صهیونیستها به اصلاح طلبان، پادشاه موسیقی رپ دنیا، برای چند روز جای
موسوی را گرفت. در حالیکه پروژه کودتای مخملین در ایران با بن بست مواجه
شده بود و احتیاج بیشتری به غربی ها داشت، به ناگاه مرگ مایکل جای میرحسین
را گرفت.




پیام های مهم این حادثه

نظام غرب که پیش از این به خوبی توانسته بود گروه های معترضی چون رپ و
خوانندگان مشهور آن را بازتعریف و در خود هضم کند و سپس آنها را به عنوان
ابزارهایی فرهنگی برای به لجن کشیدن دنیا به کار بندد، یک بار دیگر نشان
داد که بیش از هر چیز دیگر، سلطه خود را از جنس فرهنگی می داند.

این رخداد نشان داد که موسوی (به عنوان نماد سیاسی اصلاح طلبان طرفدار
سازش با غرب)، به اندازه مایکل جکسون (به عنوان نماد فرهنگی غرب) برای
اربابان جهانی ارزش ندارد. پیام بزرگ این حادثه بزرگ که متاسفانه به آن
توجه نشد این بود که برای نظام صهیونیستی حاکم بر دنیا، مسائل فرهنگی و
عناصر آن بسیار با اهمیت تر از مسائل سیاسی و عناصر سیاسی حامی آنهاست.

ایکاش ...

اگر در جمهوری اسلامی توان بازتعریف و به کارگیری گروه های غیراسلامی
نیست، ایکاش توان بهره گیری از انبوه استعدادهای بی نظیر فرهنگی برای
ترویج تفکرات انقلاب اسلامی به وجود آید. شاید اگر به این نکته دقت می شد
که انقلاب ما انقلابی عقیدتی بود که می بایست با ابزارهای فرهنگی به دنیا
و خودمان ارائه می شد، امروز به جای حزب الله لبنان، حماس و مبارزین
کشمیری در نقاط دیگر دنیا نیز هسته های مخلص انقلابی به صورت سازماندهی
شده تشکیل شده بود تا شاهد ظلم و ستم به مستضعفان جهان در چین و ماچین
نباشیم. اگر این چنین می شد، شاید خود ما هم در ایران، امروز درگیر و دار
مباحث اینچنینی نبودیم.

Things you can do from here:
- Subscribe to وبلاگ بحر using Google Reader
- Get started using Google Reader to easily keep up with all your
favorite sites

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر