۱۳۸۸/۰۷/۰۸

رفتيم شمال از جاده چالوس .. كه

رفتيم شمال از جاده چالوس .. كه تنه مان به تنه اين قزويني ها نخورد.. چشمتان روز بد نبيند كه به يك باراني خورديم و سيلي كه نگو. كوهي كه ريزش كرده بود. جاده اي كه بسته بود و ترافيكي كه روان نبود... چهار بار جوش آورديم (ماشينمان يعني) هي پياده شديم آب ريختيم و راه افتاديم تا رسيديم به ولايت مادري... 12 ساعت در راه بوديم... از قم تا ولايت مادري... برگشتني آمديم بياييم قزوين يي هو افتاديم در كمربندي و نشد كه بياييم. نطلبيدند رفقاي قزويني.. http://bit.ly/c2Moc

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر