۱۳۸۸/۰۶/۱۷

شبیه باد همیشه غریب و بی وطن

شبیه باد همیشه غریب و بی وطن است
چقدر خسته و تنها، چقدر مثل من است

کتاب قصه پر از شرح بی وفایی اوست
اگرچه او همه ی عمر فکر ما شدن است

چه فرق می کند عذرا و لیلی و شیرین؟
که او حکایت یک روح در هزار تَن است

قرار نیست معمای ساده ای باشد:
کمی شبیه شما و کمی شبیه من است

کسی که کار جهان لنگ می زند بی او
فرشته نیست، پری نیست، حور نیست؛ زن است

مژگان عباسلو

رو نوشت به خواهران گرامی http://bit.ly/3eYsEw

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر